کد مطلب:227799 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:235

رفتار عباسیان با علویان
مأمون، وارث خلافت عباسی است، و برنامه ی عباسیان از همان ابتدا كه روی كار آمدند، مبارزه با علویان و كشتن آن ها بود. جنایاتی كه عباسیان نسبت به علویان بر سر خلافت كردند، از جنایات امویان كمتر نبود، بلكه از یك نظر بیش تر نبود؛ منتها در مورد امویان، چون فاجعه كربلا رخ می دهد، قضیه خیلی اوج می گیرد، و الا منهای مسأله ی شهادت امام حسین، فاجعه هایی كه این ها راجع به سایر علویان به وجود آوردند، از فاجعه ی كربلا كم تر نبود و بلكه زیادتر بود. [1] .

«احمد امین» درباره ی «سفاح» می نویسد: زندگی اش سراپا خونریزی



[ صفحه 37]



و نابود كردن مخالفان بود. [2] .

«منصور»، كسی بود كه میان عباسیان و علویان اختلاف و آشوب برپا كرد. هنگامی كه تصمیم به كشتن امام صادق علیه السلام گرفت، اعتراف كرد كه قربانیان بسیاری از علویان داشته؛ می گفت:

تاكنون از ذریه ی فاطمه، هزار تن یا بیشتر را كشته ام، ولی آقا و پیشوایشان جعفر بن محمد هنوز زنده است. [3] .

«منصور» نخستین كسی بود كه مرقد امام حسین علیه السلام را در كربلا ویران كردند. وی علویان را در استوانه هایی قرار می داد یا بر سینه ی دیوار به میخشان می كشید. همچنین عده ی زیادی از سادات را زندانی كرد و به آن ها آب و نان نمی داد و آنان را زجركش كرده و بعد سقف را بر سرشان خراب می كرد.

«هادی»، طالبیان را بی نهایت تهدید می كرد و هر جا بودند، به سراغشان می رفت؛ مستمری و حقوقشان را قطع كرده و به همه جا دستور دستگیریشان را صادر كرده بود. [4] .

اما «رشید» - به تعبیر خوارزمی - كسی بود كه درخت نبوت را از شاخ و برگ برهنه كرد و نهال امامت را از بن برآورد. او هرگز از خدا ترسی نداشت و دلیل این بی شرمی، همان نحوه ی رفتارش با بزرگان



[ صفحه 38]



خاندان علی علیه السلام یعنی اولاد دختر پیامبر صلی الله علیه و آله بود، كه هرگز جرمی نداشتند. به تعبیر «احمد شبلی» از شیعیان بدش می آمد و آن ها را به قتل می رسانید. [5] .

«رشید» سوگنده خورده بود كه این خاندان و پیروانشان را از ریشه برافكند؛ می گفت: تا كی خاندان فرزندان ابوطالب را تحمل كنم؟ به خدا سوگند كه می كشم هم خودشان را و هم شیعیانشان را؛

او كاملا به جان علویان افتاده بود؛ گام به گام آنها را تعقیب می كرد و به قتلشان می رسانید و اولاد و شیعیان فاطمه را پیوسته می كشت. [6] .

در زمان مأمون هم پنج یا شش نفر از فرزندان ائمه قیام كردند كه همه ی آن ها را به قتل رساند. وی با برادرش در افتاد. این دو برادر با هم جنگیدند و مأمون پیروز شد و برادرش را با وضع بدی كشت. نمونه هایی از برخورد كینه توزانه ی مأمون با امام علیه السلام و شیعیان امام، در ادامه خواهد آمد؛ مثل كتمان فضایل امام رضا علیه السلام و شایعات دروغ علیه آن حضرت، مانند این كه ائمه مردم را بردگان خود می دانند [7] ، یا امام علیه السلام غنا را حلال می شمرند [8] و نیز تلاش برای محكوم كردن امام در مناظره.



[ صفحه 39]




[1] سيري در سيره ي ائمه ي اطهار، ص 196.

[2] زندگي سياسي هشتمين امام؛ به نقل از ضحي الاسلام، ج 1، ص 105.

[3] همان، ص 80؛ به نقل از شرح ميمية ابي فراس، ص 159.

[4] همان؛ به نقل از تاريخ يعقوبي، ج 3، صص 137 - 136.

[5] همان، ص 57؛ به نقل از التاريخ الاسلامي و الحضارةالاسلامية، ج 3، ص 352.

[6] همان، ص 58؛ به نقل از الاغاني، ج 5، ص 235 و عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 161 و العقد الفريد، ج 1، ص 142.

[7] ابوالصلت به امام گفت: اي فرزند رسول خدا! نمي دانيد مردم چه چيزها درباره ي شما مي گويند. امام پرسيدند: چه مي گويند. گفت: مي گويند شما مردم را بردگان خود مي دانيد. امام به طنز پاسخ دادند: اگر همه ي مردم بردگان ما باشند، پس بازار فروش آنها براي ما در كجاست. (مسند امام رضا، ج 1، ص 45 ).

[8] هشام بن ابراهيم عباسي، كه از سوي فضل بن سهل مأمور مراقبت از امام بود، درباره ي امام عليه السلام شايع كرده بود كه او غنا (آوازه خواني) را حلال مي شمرد. وقتي از خود امام اين موضوع را پرسيدند، فرمودند: اين كافر دروغ مي گويد. (بحارالانوار، ج 49، ص 170 ).